In memory of sepetmber 11th victims
Wednesday, September 12, 2012
In memory of sepetmber 11th victims
Sunday, September 09, 2012
گنو/لینوکس
در مورد گنو لینوکس هرچی نقل کنیم باز هم کم خواهد بود!
در سال ۱۹۹۱ در حالی که جنگ سرد رو به پایان میرفت و صلح پدیدار میگشت، در دنیای کامپیوتر، آینده روشنی دیده میشد. با وجود قدرت سختافزارهای نوظهور، محدودیتهای کامپیوترها رو به پایان میرفت، اما هنوز فقدان سیستمعامل احساس میشد.
در سال ۱۹۹۱ در حالی که جنگ سرد رو به پایان میرفت و صلح پدیدار میگشت، در دنیای کامپیوتر، آینده روشنی دیده میشد. با وجود قدرت سختافزارهای نوظهور، محدودیتهای کامپیوترها رو به پایان میرفت، اما هنوز فقدان سیستمعامل احساس میشد.
DOS،
تنها سیستمعامل موجود برای کامپیوترهای شخصی بود. سیستمعاملی که با قیمت
پنجاه هزار دلار از یک هکر سیاتلی توسط بیل گیتس خریداری و با یک استراتژی
تجاری هوشمند، به تمام نقاط جهان پخش شد و کاربران کامپیوترهای شخصی
انتخاب دیگری نداشتند. کامپیوترهای اپل مکینتاش از این لحاظ بهتر بودند،
اما قیمتهای نجومی، آنها را از دسترس بیشتر افراد خارج میکرد.
نقطه اتکای دیگر
دنیای کامپیوترها، یونیکس بود که قیمت بسیار بالایی داشت، تا حدی که
کاربران کامپیوترهای شخصی از آن استفاده نمیکردند. کد منبع یونیکس که توسط
آزمایشگاههای بل بین دانشگاهها توزیع شده بود، محتاطانه محافظت میشد
تا برای عموم فاش نشود. برای حل شدن این مسئله، هیچ یک از تولیدکنندگان
نرمافزار راهحلی ارایه ندادند.
پس از مدتی به نظر
میرسید این راهحل به صورت سیستمعامل MINIX ارایه شده است. این
سیستمعامل ابتدا توسط "اندرو اس تاننباوم" -پروفسور هلندی- و به منظور
تدریس عملیات داخلی یک سیستمعامل واقعی نوشته شده بود. سیستمعامل مذکور
برای اجرا روی پردازندههای ۸۰۸۶ اینتل طراحی شده بود و خیلی سریع بازار را
اشباع کرد.
MINIX به عنوان یک
سیستمعامل خیلی خوب نبود، اما مزیت اصلی آن، در دسترس بودن کد منبع آن
بود. هر کس که کتاب سیستمعامل تاننباوم را تهیه میکرد، به ۱۲ هزار خط کد
نوشته شده به زبان C و اسمبلی نیز دسترسی مییافت. برای نخستینبار، یک
برنامهنویس یا هکر مشتاق میتوانست کد منبع سیستمعامل را مطالعه کند،
چیزی که سازندگان نرمافزارها آن را محدود کرده بودند. تاننباوم باعث
فعالیت مغزهای متفکر علوم کامپیوتری در زمینه بحث و گفتوگو برای ایجاد
سیستمعامل شد. دانشجویان کامپیوتر در سراسر دنیا با خواندن کتاب و کدهای
منبع، سیستمی را که در کامپیوترشان در حال اجرا بود، درک کردند که یکی از
آنها "لینوس توروالدز" نام داشت.
● تولد سیستمعامل جدید
لینوس بندیکت
توروالدز در سال ۱۹۹۱دانشجوی سال دوم علوم کامپیوتر دانشگاه هلسینکی فنلاند
و البته یک هکر خود آموخته بود. این فنلاندی ۲۱ ساله، عاشق وصله کردن
محدودیتهایی بود که سیستم را تحت فشار قرار میدادند. با این حال مهمترین
مسئله نبود یک سیستمعامل بود که بتواند نیازهای حرفهایها را برآورده
کند. MINIX فقط یک سیستمعامل مخصوص دانشآموزان بود و بیشتر از آن به
عنوان یک ابزار آموزشی استفاده میشد تا اینکه ابزاری قدرتمند برای به
کارگیری در امور جدی باشد.
در این زمان
برنامهنویسان سراسر دنیا توسط پروژه گنو که توسط ریچارد استالمن آغاز شد،
تحریک شده بودند. هدف این پروژه اقدامی برای فراهم کردن نرمافزارهای
رایگان و در عین حال باکیفیت بود. استالمن خط مشی خود را از آزمایشگاه
معروف هوش مصنوعی دانشگاه MIT با ایجاد برنامه ویرایشگر emacs در اواسط و
اواخر دهه ۷۰ آغاز کرد. تا اوایل دهه ۸۰، بیشتر برنامهنویسان نخبه
آزمایشگاههای هوش مصنوعی MIT جذب شرکتهای نرمافزاری تجاری شده بودند و
با آنها قراردادهای حفظ اسرار امضا شده بود. استالمن دیدگاه متفاوتی داشت و
بر این عقیده بود که برخلاف سایر تولیدات، نرمافزار باید از محدودیتهای
کپی و ایجاد تغییرات در آن آزاد باشد تا بتوان روزبهروز نرمافزارهای بهتر
و کارآمدتری تولید کرد.
استالمن با اعلامیه
معروف خود در سال ۱۹۸۳ پروژه GNU (GNU is Not Unix) را آغاز کرد. وی با این
حرکت سعی داشت با فلسفه خود به تولید و ارایه نرمافزار بپردازد، اما
برای رسیدن به رویای خود برای ایجاد یک سیستمعامل رایگان، نیاز داشت تا
ابزارهای لازم برای این کار را ایجاد کند. استالمن در سال ۱۹۸۴ شروع به
نوشتن و ایجاد کامپایلر زبان C گنو موسوم به GCC -ابزاری مبهوت کننده برای
برنامهنویسان مستقل- کرد. وی به تنهایی ابزاری ایجاد کرد که از تمام
ابزارهایی که گروههای برنامهنویسان تجاری ایجاد کرده بودند برتر بود. GCC
یکی از کارآمدترین و قویترین کامپایلرهایی به شمار میرود که تاکنون
ایجاد شده است.
پروژه GNU تا سال
۱۹۹۱ تعداد زیادی ابزار ایجاد کرده بود، اما هنوز سیستمعامل رایگانی وجود
نداشت. در این میان MINIX نیز تجاری شده بود. کار روی هسته سیستمعامل گنو
موسوم به HURD ادامه داشت، اما به نظر نمیرسید که تا چند سال بعد قابل
استفاده باشد.
● پس از یک دهه، لینوکس امروز
امروزه لینوکس بیش از
یک دهه توسعه را پشت سر گذاشته است و نسخههای توسعهیافته آن خیلی سریع
در اختیار همگان قرار گرفت. از چند کاربر انگشت شمار در سالهای ۱۹۹۱ و
۱۹۹۲ گرفته تا اینکه امروزه میلیونها کاربر از لینوکس استفاده میکنند.
IBM که زمانی بزرگترین رقیب ایده متنباز به شمار میرفت، اکنون
سرمایهگذاری عظیمی در زمینه توسعه راهحلهای متنباز تحت لینوکس کرده
است. در حال حاضر تعداد توسعهدهندگانی که برای افزایش قابلیتهای لینوکس
تلاش میکنند، روزبهروز افزایش مییابد.
امروزه تعداد زیادی
از شرکتها و موسسات حرفهای تجاری، پشتیبانی از محصولات مبتنی بر لینوکس
را بر عهده گرفتهاند. اکنون دیگر استفاده از لینوکس در محیطهای اداری،
پذیرفتن یک ریسک بزرگ نیست. از نظر قابلیت اطمینان و پایداری و حفاظت در
برابر انواع ویروسها موردی بهتر از لینوکس وجود ندارد. با تلاش شرکتهای
بزرگی مانند Redhat، استفاده از لینوکس در محیطهای تجاری، توسعه فراوان
یافته است و اکنون تعداد زیادی از شرکتهای کوچک و بزرگ در حال استفاده از
سرویسدهندهها و ایستگاههای کاری مبتنی بر لینوکس هستند.
● و همچنان پیشرفت
حرکت لینوکس از یک
پروژه هکری تا جهانی شدن یک انقلاب شگفتانگیز است. پروژه GNU که در اوایل
دهه ۱۹۸۰ توسط ریچارد استالمن شروع شد، توسعه نرمافزارهای متنباز را
رهبری کرد. پروفسور اندرو تاننباوم با سیستم عامل MINIX، مطالعه
سیستمعاملها را از حالت تئوری به عملی تبدیل کرد و در نهایت همت و تلاش
توروالدز منجر به تولد لینوکس شد. امروزه لینوکس دیگر یک پروژه هکری به شما
نمیرود بلکه یک حرکت جهانی است که توسط میلیونها نفر برنامهنویس
متنباز و شرکتهای بزرگی مانند IBM حمایت میشود.
منبع: http://www.iranianlearn.com/2072-linux-born.html
منبع: http://www.iranianlearn.com/2072-linux-born.html
Saturday, September 08, 2012
امروز توفیقی اجباری شد در دفاع پایان نامه یه خانمی به نام بیات شرکت کنم پایان نامه در مورد
« مقایسه روشهای هرمیت، سینک و لاگر در محاسبه معادلات دیفرانسیل در فاصله بین صفر تا مثبت بی نهایت بود »
تقریبا ۲۰ درصد مطالب رو متوجه میشدم خوب بود اینم تجربهای بود دیگه!
Friday, September 07, 2012
اصول استخر رفتن
همیشه برام سوال بود استفاده از سونا و استخر و جکوزی به صورت درست و اصولی چه جوریه امروز رفتم و از مسئول استخر سوال کردم جالب بود خیلی مرحله داشت تا یکی بتونه درست از زمانش تو استخر استفاده کنه مراحل به این ترتیبه:
۱. شنا در استخر بین نیمساعت تا چهل و پنج دقیقه
۲.جکوزی حدود یک ربع
۳. بدون وقفه رفتن در حوزچه آبسرد
۴. استراحت
۵. رفتن داخل جکوزی
۶. سونای خشک حداکثر ۱۵ دقیقه
۷. حوزچه آبسرد
۸. استراحت
۹. جکوزی
۱۰. سونای بخار حداکثر ۱۵ دقیقه
۱۱. حوزچه آبسرد
۱۲. استراحت
۱۳. حالا آزادید هرجا دوست دارید برید اما جان مادرتون نرید بوفه و هرچی سوزوندین برگردونید من جای شما دلم میسوزه!
نکته دیگر هم سالن مه سرده که شما میتونین به جای استفاده از حوزچه آبسرد از اون در صورت وجود استفاده کنین. بعد از خارج شدن از سونا هم به شرط ادب دوش گرفتن رو اضافه کنین.
شاید به نظرتون این خیلی سخت گیرینه بیاد ولی برای اینکه استخر فایده داشته باشه باید این کارو بکنین وگر نه از سونا وجاهای دیگه فایدهای عایدتون نمیشه.
حالا میخوا اینو ربط بدم به یه چیزی که شاید درکش کمی سخت باشه! (میخوام ربطش بدم به شقیقه)
مراحلی که برای استخر رفتن گفتم همشون اصولن، اصول به مجموعه مقرارت و قواعد و چهارچوبهایی گفته میشن که آدما باید توی اون در مجامع مختلف قرار بگیرن و از روی این چارچوبها هم قوانین رو مینویسن به افرادی که خیلی سخت براین موضوع پافشاری میکنن که باید به این اصول باید پایبند باشیم میگن اصولگرا مثلا! ولی یه نکته ای وجود دارد آدما اگر به این اصول عمل نکنن یه جورایی دارن به خودشون ضربه میزنن پس باید رفتارشون اصلاح بشه و درست عمل کنن پس به عبارتی دیگر اصولگراهای بدبخت دارن سعی میکنن رفتار اشتباه افراد رو اصلاح کنن تا افراد مطابق اصول بهتر زندگی کنند پس اصلاحگرا هستن!
۳. بدون وقفه رفتن در حوزچه آبسرد
۴. استراحت
۵. رفتن داخل جکوزی
۶. سونای خشک حداکثر ۱۵ دقیقه
۷. حوزچه آبسرد
۸. استراحت
۹. جکوزی
۱۰. سونای بخار حداکثر ۱۵ دقیقه
۱۱. حوزچه آبسرد
۱۲. استراحت
۱۳. حالا آزادید هرجا دوست دارید برید اما جان مادرتون نرید بوفه و هرچی سوزوندین برگردونید من جای شما دلم میسوزه!
نکته دیگر هم سالن مه سرده که شما میتونین به جای استفاده از حوزچه آبسرد از اون در صورت وجود استفاده کنین. بعد از خارج شدن از سونا هم به شرط ادب دوش گرفتن رو اضافه کنین.
شاید به نظرتون این خیلی سخت گیرینه بیاد ولی برای اینکه استخر فایده داشته باشه باید این کارو بکنین وگر نه از سونا وجاهای دیگه فایدهای عایدتون نمیشه.
حالا میخوا اینو ربط بدم به یه چیزی که شاید درکش کمی سخت باشه! (میخوام ربطش بدم به شقیقه)
مراحلی که برای استخر رفتن گفتم همشون اصولن، اصول به مجموعه مقرارت و قواعد و چهارچوبهایی گفته میشن که آدما باید توی اون در مجامع مختلف قرار بگیرن و از روی این چارچوبها هم قوانین رو مینویسن به افرادی که خیلی سخت براین موضوع پافشاری میکنن که باید به این اصول باید پایبند باشیم میگن اصولگرا مثلا! ولی یه نکته ای وجود دارد آدما اگر به این اصول عمل نکنن یه جورایی دارن به خودشون ضربه میزنن پس باید رفتارشون اصلاح بشه و درست عمل کنن پس به عبارتی دیگر اصولگراهای بدبخت دارن سعی میکنن رفتار اشتباه افراد رو اصلاح کنن تا افراد مطابق اصول بهتر زندگی کنند پس اصلاحگرا هستن!
Wednesday, September 05, 2012
ریچار استالمن نام دنیوی اوست
Alice Lippman و Daniel Stallman او را در منهتن به دنیا آوردند. در دنیای برنامهنویسی و کارهایی که او انجام داد به "آر ام اس" شهرت پیدا کرد. در اولین نسخه از فرهنگ لغت هکرها به این موضوع اشاره کرد که ریچار استالمن نام دنیوی من است شما میتوانید من را "آر ام اس" خطاب کنید.
اولین باری که با رایانه کار کرد در دوره دبیرستان بود. او تمام وقت خود
را صرف نوشتن اولین برنامه خود، یک پیش پردازنده برای IBM 7094 در شبکه
مرکزی محققان شرکت IBM به زبان PL/I کرد. در ابتدا او با PL/I و سپس زمانی
که برنامهها برای رایانه بزرگ بودند از اسمبلی برای کارهای خود استفاده
کرد. بعد از این کار او به عنوان یک دستیار قسمت بیولوژی دانشگاه راکفلر
مشغول به کار شد همچنین او به سمت ریاضیات و فیزیک تمایل نشان داد، تفکر
تحلیلی او مدیر آزمایشگاه را به خود معطوف کرد به طوری که پس از گذشت مدت
زمانی از کار او در آزمایشگاه مادر او تلفنی از سوی یک پروفسور دانشگاه
فهمید که آر ام اس مشغول به چه کاری است! او در کمال تعجب متوجه شد که وی
به رایانه علاقمند است و وقت خود را با آن میگذراند در صورتی که آینده
درخشانی در رشته بیولوژی را برای او پیشبینی میکرد. در سال ۱۹۷۱ میلادی
وارد دانشگاه هاروارد شد و در سال ۱۹۷۴ با مدرک لیسانس از این دانشگاه فارغ
التحصیل شد. در آزمایشگاه هوش مصنوعی دانشگاه امآیتی
به یک هکر تبدیل شد. او به وسیله راس نافتسکر به کار گرفته شد. مردی که
بعدها سیمبولیکز را کشف کرد و چندی بعد به مخالفان آر ام اس پیوست. در سن
۲۱ سالگی برای شرکتی به نام وسچستر کانتی در کنار Eben Moglen کار میکرد
که الان یک وکیل تکنولوژی است.
.
.
بهتـرین لحـظات زنـدگی از نـگاه چـارلی چاپلیـن
To fall in love
عاشق شدن
To laugh until it hurts your stomach
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره
To find mails by the thousands when you return from a vacation
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری
To go for a vacation to some pretty place
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری
To listen to your favorite song in the radio
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی
To go to bed and to listen while it rains outside
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی
To leave the Shower and find that the towel is warm
از حموم که اومدی بیرون ببینی حوله ات گرمه
To clear your last exam
آخرین امتحانت رو پاس کنی
To receive a call from someone, you don't see a lot, but you want to
کسی که معمولا زیاد نمیبینیش ولی دلت میخواد ببینیش بهت تلفن کنه
To find money in a pant that you haven't used since last year
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمیکردی پول پیدا کنی
To laugh at yourself looking at mirror, making faces
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی
Calls at midnight that last for hours
تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه
To laugh without a reason
بدون دلیل بخندی
To accidentally hear somebody say something good about you
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف میکنه
To wake up and realize it is still possible to sleep for a couple of hours
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم میتونی بخوابی
To hear a song that makes you remember a special person
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما میاره
To be part of a team
عضو یک تیم باشی
To watch the sunset from the hill top
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی
To make new friends
دوستای جدید پیدا کنی
To feel butterflies! In the stomach every time that you see that person
وقتی اونو میبینی دلت هری بریزه پایین
To pass time with your best friends
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی
To see people that you like, feeling happy
کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی
See an old friend again and to feel that the things have not changed
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینی و ببینی که فرقی نکرده
To take an evening walk along the beach
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی
To have somebody tell you that he/she loves you
یکی رو داشته باشی که بدونی دوستت داره
remembering stupid things done with stupid friends. To laugh, laugh, and ... laugh
یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی و بخندی و ... باز هم بخندی
These are the best moments of life
اینها بهترین لحظههای زندگی هستند
Let us learn to cherish them
قدرشون رو بدونیم
"Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed"
زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد"
وقتی زندگی 100 دلیل برای گریه كردن
به تو نشون میده
تو 1000 دلیل برای خندیدن
به اون نشون بده ...
"چارلی چاپلین"
Tuesday, September 04, 2012
Saturday, September 01, 2012
Subscribe to:
Posts (Atom)